بخشی از این جریان به رهبری محمد خاتمی و چهره های "کمتر تندرو" با اظهارات دو پهلو خواستار حضور در انتخابات هستند. به عنوان مثال خاتمی جدای از شرکت معنادار در انتخابات مجلس نهم، در اظهارات متعدد خود نشان داده که از شرکت فتنه گران در انتخابات استقبال می کند؛ در همین زمینه محسن هاشمی رفسنجانی و الیاس حضرتی نیز در قالب گفتگو و یاداشت های مختلفی در هفته نامه آسمان؛ اعلام کردند که نه تنها منتظر چراغ سبز حاکمیت برای ورود به انتخابات نیستند بلکه از "تحمیل" خود به جامعه سخن گفتند.
اما در آن سو، محمد موسوی خوئینی ها از عوامل پشت پرده و موثر فتنه گران طی سالهای اخیر در صحبتهای متعدد خود نارضایتی خود را از این مساله اعلام کرده و تلاش نموده تا با بازی کردن نقش "پلیس بد"، نظام را برای حضور چهره های "کمتر تندرو" فتنه گران راضی کند! در حالی که انتخابات مجلس نهم نشان داد جمهوری اسلامی نه تنها نیازی به چند عنصر سیاسی بدون پایگاه مردمی ندارد، بلکه در انتخابات اخیر مجلس علیرغم حضور نداشتن فتنه گران در عرصه، آمار مشارکت انتخابات به نحو قابل توجه و معناداری نیز افزایش یافت.
با این حال ورشکستگان سیاسی حزب منحله «مشارکت» که پس از رونمایی از آخرین تلاشهای خود در آشوبهای خیابانی سال ۸۸، تحت مجازات قرار گرفته و گاهی از برخی کشورهای اروپایی فقط بیانیه صادر میکنند، همراه با اظهارات عصبی و فرار رو به جلوگرایانه موسوی خوئینیها دست به انتشار یک بیانیه زده و صراحتا ناامیدی خود از توانایی برای بازگشت فتنهگران به عرصه سیاسی کشور را اعلام کرده اند.
در بخشهایی از این بیانیه به سیاهنمایی درباره وضعیت کشور در جهاتهای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پرداخته شده و ادعا شده که چون مردم به اصلاحطلبان رای ندادند و شخص دیگری را برای ریاست جمهوری برگزیدند، کشور در حال سقوط و در لبه پرتگاه است؛ اصطلاحی که همیشه از سوی این طیف سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است.
اما اصلی ترین بخش این بیانیه که محتوای جدیدی ندارد و تکرار ادعاهای تکراری چند سال اخیر جریان فتنه است، مربوط به تصمیمگیری برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده است. عصبانیت موجود در این متن حاکی از خشم جریان فتنه در برابر ایستادگی مردم و مسئولان برای ادامه فعالیت عناصر آشوب در عرصه سیاسی کشور است و عدم پهن شدن فرش قرمز برای آنان، به این عصبانیت دامن زده است.
حزب منحله مشارکت در بیانیه خود درباره حضور در انتخابات آتی نوشته است: «حوادث تلخ انتخابات سال ۸۸ همه ناظران سیاسی و فعالین این عرصه را به این نتیجه میرساند که دیگر صندوقهای رای تعیین کننده سرنوشت کشور نیستند. در طول سه و نیم سال گذشته نیز روند اداره کشور و تعامل حاکمیت با سیاست ورزان چیزی غیر از این نشان نداده است. عدهای معتقدند عدم حضور احزاب در انتخابات به معنای نابودی آنهاست. شاید این نظر برای کسانی که تنها اسم تشکیلات را حمل میکنند و جز شرکت در انتخابات هیچ برنامه و هدفی ندارند صحیح باشد اما برای احزاب ریشه دار، انتخابات قطعا یکی از دهها فعالیتی است که در برنامههای خود میتوانند مدنظر داشته باشند. از سوی دیگر شرکت در هر انتخاباتی با هر قیمت و کیفیتی تنها از عهده کسانی ساخته است که از هیچ اصلی در سیاست ورزی پیروی نمیکنند. اما برای کسانی که اصول شناخته شدهای دارند و با این اصول در چشم مردم جایگاه پیدا کردهاند شرکت در هر انتخاباتی به معنای بیباورشدن مردم به آنهاست.»
جريان تندرو مشارکت در شرايطي از «جمهوریت» و حق رای مردم سخن میگوید که آنارشیسم سیاسی فتنه گران بعد از انتخابات ۸۸ که با نپذیرفتن دموکراسی و انتخاب اکثریت، خود را در کف خیابان نشان داد، هنوز در افکار عمومی باقی مانده است و این مساله بخوبی نشان میدهد آیا «اصلاح طلبان سابق و فتنه گران امروز»، اساسا میتوانند مدعی حق مردم باشند یا دموکراسی را به شرط چاقو میپذیرند؟
اگر مانند دوم خرداد ۷۶ و ۱۸ خرداد ۸۰ مردم به آنها رای بدهند دموکراسی بهترین است و رای مردم یک حماسه خواهد بود و اگر مانند سوم تیر ۸۴ و ۲۲ خرداد ۸۸ فردی غیر از آنها مورد اقبال مردم قرار بگیرد، باید به جای پذیرش رای اکثریت به کف خیابان آمد و با رفتارهای بچه گانه و خیانت آمیز، آرای یک ملت را به سخره گرفت!
در ادامه بیانیه عصبی مشارکت اما نوعی «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» هم دیده میشود؛ مسالهای که به نظر میرسد به نوعی مانیفست ماههای پیش روی جریان فتنه باشد. یعنی ابتدا با فریاد و غوغا و هیاهو، از نبود امکان برای حضور در انتخابات سخن گفت و از سوی دیگر، خود را ملتزم به قانون اساسی دانست.
مشارکتیها در این زمینه مدعی شدهاند: «ما بر این اعتقاد هستیم که در زمان حاضر، درون حاکمیت عزمی برای برگزاری انتخابات آزاد، عادلانه وسالم و قانونی وجود ندارد. هنوز آثار سوء رفتار آنها در انتخابات سال ۸۸ به قوت خود باقی است و ارادهای برای رفع آنها دیده نمیشود. اصلاح طلبان باید نسبت به برگزاری انتخابات آزاد، سالم، عادلانه و رقابتی اطمینان حاصل کنند و تغییر رفتار حاکمیت بخصوص در عرصه سیاست داخلی و خارجی از الزامات این پروسه اطمینان بخشی است. گشایش فضای سیاسی و خروج نظامیان و امنیتیها از فضای سیاسی کشور و نیز رفع حصر از رهبران سرافراز جنبش سبز جناب آقای موسوی، سرکارخانم رهنورد، و جناب آقای کروبی، و آزادی همه زندانیان انتخاباتی گام اول در مسیر این اعتماد سازی است. اما مسئله مهمتر تغییر نگرشها و سیاستهایی است که کشور را بدینجا رسانده است.»
در ادامه این بیانیه تصریح شده است: « بدیهی است که در این صورت میتوان اطمینان پیدا کرد که انتخابات سال ۸۸ دیگر نه یک قاعده که یک استثنا بوده است و انتخابات سال ۹۲ میتواند مبدا تحولات چشمگیر در عرصه سیاست داخلی، اقتصاد، فرهنگ و بخصوص سیاست خارجی و رفع بحرانهای تحمیلی روزافزون برکشور باشد. ما نجات کشور را در گرو ایجاد این فضای جدید و برگزاری انتخابات آزاد با همه لوازمش میدانیم.»
لحن توام با عصبانیت این بیانیه که به خوبی در آن آشکار است، نشان میدهد فتنه گران نه تنها از عملکرد خفت بار و ننگین خود و همفکرانشان طی سالهای گذشته پشیمان نیستند؛ بلکه با لحنی طلبکارانه میخواهند اقدامات سیاه طیف خود را با فرار به جلو به فراموشی بسپارند. مثلا دروغ بزرگ تقلب در انتخابات که همچنان بعد از سه سال از آن، یک سند هم جهت اثبات آن ارائه نشده است؛ فراخوانهای متعدد برای ایجاد آشوب در کشور، همراهی با دشمنان قسم خورده انقلاب برای ضربه زدن به نظام و کشته و زخمی شدن دهها نفر از مردم بیگناه، تنها بخشی از اقدامات خائنانه مشارکتیها و همفکرانشان است که باید نسبت به همه آنها پاسخگو باشند.
به نظر میرسد بیانیه مشارکت که به نوعی دنباله سخنان علنی و گستاخانه چند روز پیش موسوی خوئینیها است، پس از آن علنی شده است که جریان آشوب از چراغ سبز نظام برای حضور این جریان در عرصه سیاسی کشور ناامید شده است و این روزها آنچنان که الیاس حضرتی، از نیروهای رسانهای نزدیک به مجمع روحانیون، نیز پیش از این اعلام کرده بود، به دنبال تحمیل کردن خود به نظام آن هم با تاکتیک فرار به جلو هستند؛ موضوعی که به دلیل ریزش شدید بدنه اجتماعی این جریان، تاثیر خاصی به دنبال نخواهد داشت.
جريان تندرو اصلاح طلب و خصوصا سه گانه مجمع روحانيون، مشاركت و مجاهدين انقلاب، در حالي گام در مسير نهضت آزادي براي تقابل با نظام گذاشته است، كه مي پندارد بر خلاف نهضت آزادي توان باقي ماندن در جايگاه اپوزيسيون و باز نگشتن از رويكردهاي فتنه گرانه در سالهاي اخير را داشته و همزمان و با حفظ اين موضع، مي تواند نظام را مجبور به پذيرش خود در هرم قدرت كند.
اين در حالي است كه رويكرد كلي نظام نشان داده است كه قصدي براي چشم پوشي از گناه بزرگ فتنه 88 از سوي مسببين اين جريان نداشته و تنها توبه از اين گناه بزرگ و اعلام برائت مسير بازگشت را باز خواهد كرد. موضوعي كه شايد روشن شدن آن سبب سخنراني گستاخانه موسوي خوئينيها در هفته گذشته و همين طور صدور بيانيه شب نامه گونه مشاركت در جهت تلاش براي تحميل جريان خود به نظام بوده باشد.
مطالب مرتبط:
سخنان اخير خوئینیها، چگونه سناریوی فتنهگران را لو داد!؟
وقتی آقای فتنه، «پررو بازی» در میآورد!
نظرات شما عزیزان:
|